طنین طنین ، تا این لحظه: 13 سال و 30 روز سن داره
ترانهترانه، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

رازدونه های یه مامان برای دو دخترش

رازدونه ی شماره ی نود و دو ( طنین و قاصدک )

عاشق این هستی که قاصدک ها رو از بوته جدا کنی و در دست بگیری و فوت کنی و به هوا بفرستی. این عکس مربوط به آخرای اسفند ماه 93 هست.امروز که از کنار این باغچه ی کوچک رد شدیم جز بوته های خشک شده چیزی یافت نمیشد که البته تماشای همان ها هم برای ذهن کنجکاو تو جذاب بود. ...
7 ارديبهشت 1394

رازدونه ی شماره ی نود و یک ( دخترک باهوش و کنجکاو و مادری عجول !!!!)

از همین پست سریعم عجول بودنم کاملا عیان شد.دلم می خواد تا خود صبح اینجا بنشینم و بنویسم. دوست دارم از امروز بنویسم. از کنجکاوی های تو و در کمال تاسف عجول بودن خودم. ماجرا از آنجایی آب می خوره که یک دو هفته ای هست که بعد از گذراندن تعطیلات عید و جشن تولد شما  و رسیدن به ثباتی نسبی به دنبال یک فضای زبان آموزی متفاوت برای تو دختر گلم  هستم ،شمایی که با روش خاله سحر( خانم استادآقا) به شکلی عالی و متفاوت در حال یادگیری زبان و در واقع طی فرایند دوزبانگی هستی. هر چند بنا به تحقیقات خاله زهرا تنها کلاس تایید شده و مناسب برای ادامه مسیر دوزبانگی شما در این شهر  ،کلاس های خصوصی خانم عیدی پور هست ، اما بنا ...
7 ارديبهشت 1394

رازدونه ی شماره ی نود ( شروعی دوباره )

من دوباره برگشتم با دنیا دنیا دلتنگی و حسرت و پشیمونی ، پشیمون از ننوشتن و نگفتن با تو در حدودا ً یک سال و نیم گذشته.  از وقتی که مشغولیاتی مثل وارد شدن به دنیای قانون جذب و تلاش برای دوزبانه کردن شما و درمان مسائل روحی ام و ... و بعد از اون از خرداد 93 ، ورود به دنیای جدید تکنولوژی و فضاهایی مثل وایبر و واتساپ و ... من رو  نه  از این وبلاگ که حتی خیلی چیزهای دیگه دور کرد   . اما با شروع سال جدید تصمیم گرفته بودم که باز برای تو بنویسم از دوران زیبا و تکرار نشدنی کودکی ات. و بازگشت اتفاقی امشبم به وبلاگ و مرور برخی خاطرات حالم رو بسیار دگرگون کرد و بغضی در گلویم ایجاد کرد ،متوجه شدم ...
7 ارديبهشت 1394
1